حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو جان آتشنشان را گرفت
بعد از گذشت عمر 53 ساله از بزرگترین ساختمان قدیمی تهران در حدود ساعت 8 صبح 30/11/95 ساختمان پلاسکو به آتش کشیده شد و در ساعت 11 صبح به طرز ناگهانی این ساختمان فرو ریخت و کلیه پرسنل آتشنشان فداکار این منطقه را در خود فرو بود الان دو روز از که کارکنان آتش نشانی ، شهرداری ، نیروی سپاه ، نیروی بسیج ، نیروی ارتش در صدد بیرون آوردن آتش نشنانی هستند که در این حادثه جان خود را از دست داده اند. در 2/11/95 تنها 2 تن از پیکر پاک شهدای آتش نشان از زیر آواره ها خاک و اهن های چند صد تونی به بیرون کشیده شد.
گفته های یک شاهد عینی نجات یافته در ان حادثه
یک شاهد عینی که جزو نجات یافتگان ساختمان پلاسکو است دقایقی قبل نکات تازه ای از دلایل وقوع بحران را بازگو کرد.
وی که حسابدار 12 ساله این مرکز تجاری بوده گفت که حوالی ساعت 8 صبح صدای انفجارهای مهیب از طبقه یازدهم و دوازدهم شنیده و بعد از آن موج آتش ساختمان را فراگرفته است.
وی در باره دلایل این انفجار و آتش سوزی گفت که متاسفانه ساختمان فاقد سیستم گاز رسانی بود و همه ما از وسایلی مثل کپسول پیک نیک برای گرم کردن محل کار استفاده می کردیم بنابراین احتمال انفجار کپسول های گاز یا اختلال در سیستم قدیمی برق ساختمان وجود دارد.
گفته های یکی از ماموران آتشنشان در خصوص این حادثه
وقتی رسیدیم ساختمان مشتعل بود. از پلهها رفتیم طبقه نهم. صدای ریختن سقف طبقات میآمد. خودمان را به طبقه دوم رساندیم. از طبقه دوم امکان پایینتر آمدن نبود. راهپلهها ریخته بودند. از بیرون ساختمان نردبان گذاشتند و خارج شدیم. یک لحظه نفهمیدیم ناصر مهرورز، فرمانده تیم برای چه برگشت به داخل ساختمان. انگار کسی را دید که داخل بود و رفت برای نجات. متوجه نشدیم برای چه رفت. هرچه فریاد زدیم رفت. چهار دقیقه بعد پلاسکو ریخت.
سال 84 و 85 درباره ناایمن بودن پلاسکو گزارش داده بودیم. 30 بار اخطار تعطیلی آمده بود اما تعطیل نمیشد.
پنجشنبه نصف پرسنل سازمان رفته بودند امتحان بدهند؛ امتحان درسهایی که گذاشتهاند و اجبار کردهاند که باید لیسانس بگیرید. برای همین نیرو کم بود. فقط لولهکشی به طبقات ساختمان 80 نیرو میخواست اما 40 نیرو حضور داشتند. همین مدرکگرایی و بیتجربگی در مدیریت میدان باعث فروریختن پلاسکو شد. در فیلم هم مشخص است که دیوار شرقی را آب میدهند. این آب دادن باعث سنگین شدن ساختمان شد. میگویند منبع گازوئیل منفجر شد، منبع گازوئیل اصلا منفجر نمیشود. گازوئیل میسوزد اما منفجر نمیشود.
از 40 دقیقه قبل از ریختن کل ساختمان صدای آوار میآمد و معلوم بود که ساختمان میریزد اما تخلیه نیروها صورت نگرفت. البته آتشنشانی هم از وضعیت ساختمان بیاطلاع بود اما وقتی حریق به اصطلاح قارچی شد باید نیروها را بکشید بیرون. بعضی بچهها خودشان را از طبقات بیرون انداختند.
گردنم سوخته و چندین بار دست و پایم شکسته. با بیشتر کسانی که شهید و مفقود شدهاند خدمت کردهام. معجزه است که در این سالها زنده ماندهایم. پلاسکو خشم خدا بود. زنگ خطر بود.
پوشاک از نفت و گازوئیل و اورانیوم خطرناکتر است. شهرداری منطقه نتوانسته برای خارجکردن تولیدیها از پلاسکو اقدام کند. نتوانسته پلاسکو را تا ایمنشدن تخلیه کند.
فرمانده ایستگاه ما مفقود و احتمالا شهید شده است. تا جایی که میدانم از ایستگاه یک سه نفر، از ایستگاه 64 یک شیفت کامل که 12 نفر میشوند، از ایستگاه سه، 12 نفر و از ایستگاه 117 و 18 سه نفر مفقود شدهاند. البته اطلاعاتم دقیق نیست. ایستگاههای دیگر را نمیدانم. از تمام ایستگاهها نیرو اعزام شده بود.
از شما هموطنان عزیز در کلیه مناطق بخصوص منطقه 22 تهران خواهشمندیم برای روح پاک شهدای آتشنشان دعاکرده و در حد امکان برای انجام سهولت در کار آوربرداری به این مراجعه نفرمایید.